بسم رب المهدی(عج)

     ارزش دریک تفکر ویک فرهنگ به مفاهیم انتزاعی مورد قبول همگان دریک جامعه ، ملت یا امت گفته می شود که مبنای عمل وتفکر واستدلال مردمان آن وپایه تدوین قانون، تشکیل حکومت ،نتیجه گیری درقضاوت ورفتار عمومی اجتماعی ، اقتصادی ،تربیتی وهنجارها و... یک مجموعه انسانی می باشد.

درمیان ارزشهای یک جامعه معمولا ارزشهایی که روند فعالیت تربیتی وحاکمیتی (سیاسی) راپشتیبانی می کنند درراس ارزشهای مورد قبول یک ملت قرار دارند واز این روست که ازمیان تمامی علوم ،علوم تربیتی وسیاسی مهمترین علوم هستند، زیرا برای اجرای درست منویات متصدیان تربیتی وسیاسی ازتمامی علوم دیگر دریک هارمونی به هم تنیده به طور کامل استفاده می شود؛ بدین صورت که از الهیات وعرفان گرفته تا اقتصاد ومهندسی و... درتدوین واجرای آنها دخیل می باشد.

با این حال از میان این دوعلم ، علم السیاسه یا تدبیر مُدُن از همه علوم با ارزشتر وراس العلوم است. چون با تدابیر یک حاکم یا حاکمیت درست وعاقلانه والهی است که جامعه به سعادت می رسد وسعادت یک جامعه چیزی نیست جز اجرای عدالت ،وعدالت همان قرار گرفتن هرچیزی است درجای خودش.

 هنگامی که عدالت اجرا می شود زمینه برای عصمت که همان علم به موضع وعمل به این علم است اتفاق می افتد وجامعه ای که نتیجه وبرایند عمل اجتماعی آن حرکت به سمت عصمت می باشد؛ البته این همان مدینه فاظله است.

درتفکر اسلامی وعلی الخصوص اسلام ناب(شیعه دوازده امامی) جایگاه امام معصوم (ع) (عصمت پیشتاز)رفیع ترین مقام بوده ودرزمان غیبت ،فقیه جامع الشرایط مبسوط الید ، از این مقام برخوردار می باشد.

 از این روست که درتفکر امام خمینی (ره) ایجاد حکومت اسلامی اولین واجب ،وحفظ آن ، حتی ازنماز هم واجبتر است ؛ زیرا با استقرار حکومت اسلامی وحکومت صالحین است که نماز برپا داشته می شود البته ازالزامات این نماز که از آن مومنین است : نبردن قضاوت نزد کفار ،امر به معروف ونهی ازمنکروجلوگیری ازفحشاء و... می باشد.

   بدینسان آنچه درفتح خرمشهر اتفاق افتاد اثبات ولایت الهی در جامعه آن روز ایران ِبعد از انقلاب بود ؛ یعنی اراده وخواست ولی فقیه زمان، توسط امت اسلامی،تنها با اشاره او، دربدترین شرایط نظامی آن موقع خرمشهر، با برجای گذاشتن تلفات سنگین به عمل تبدیل شده وولایت الله برولایت طاغوت زمان فائق آمد واینگونه شد که فتح خرمشهر فتح ارزشها لقب گرفت وچه ارزشی بالاتر از فتح سنگر اصلی دشمن یعنی اراده طاغوت وبه دست گرفتن تدبیر زمان توسط اراده ولایت الهی.

بعد از این ماجرا بود که نظام اسلامی عملا جنگ را به نفع خود تمام کرده ودراصل کارجنگ یکسره شده بود وآنچه که بعد از این اتفاق افتاد از کارشکنیها وخیانتها و... درجهت کمرنگ کردن این پیروزی بزرگ بعد از انقلاب دوم(13آبان) درایران بود، که درنهایت منجر به پذیرش قطعنامه ونوشاندن جام زهر به این ستون مستقر ارزشهای اسلامی درسرزمین ایران شد،«که او نه یک فرد بلکه رهبر یک تفکر وبینش به نام اسلام ناب بود».

 این سیر ماجرا توسط موالی طاغوت درلباسها مختلف ونواهای گوناگون ادامه پیدا کرد تااینکه در9دی 1388بار دیگر اراده ولی فقیه زمان مستقر شد ودوباره فتحی دگرصورت گرفت.(توسط امت اسلام،تنها با اشاره ولی زمان،دربدترین شرایط جنگ نرم آن موقع ایران وبا برجای گذاشتن تلفات سنگین ایمانی واعتمادی در مردم)،درنهایت ولایت الله برولایت طاغوت زمان خود فائق آمد واین شد که رهایی ازطاغوت زمان به گفته رهبرفرزانه انقلاب «مستلزم سجده شکر مومنین»گشت.

همه این موارد جزء فتح ارزشهاست چون موجب استقرار بالاترین ارزش تفکر اسلامی ما یعنی ولایت دراین سرزمین می شود که به تبع این استقرار،سایر ارزشها نیز روزنه تنفس می یابند وجامعه درمسیر اصلی ودرست حرکت کرده وبا اشاره واذن ولی ماذون ، هرچیزی سرجای خود قرار گرفته وعدالت برقرار می گردد ،زیرا قضاوت نزد کفار ومنافقین برده نشده ودرنتیجه این عدالت ، حرکت به سمت عصمت وانشاء الله زمینه سازی برای ولایت امام معصوم غایب خواهد بود؛ که رهبر معصوم ،جامعه درمسیر تصاحب عصمت را رهبری می کند.

«هل الیک سبیل یابن احمد فتلقی»

بسم رب المهدی (عج)

 حضرت آقای هاشمی رفسنجانی

     واکنش مردم درمراسم سالگرد رحلت حضرت امام (ره) سال89، به سخنان سیدحسن خمینی ،پیامها و نکته های فراوانی داشت که هرکدام درجای خود قابل مداقه وبحث وبررسی می باشد.

اما آنچه دراین مقال قابل مطرح کردن است نگاهی کوچک به زاویه ای از ماجراست ،تاشاید توسط برخی بزرگان مورداستفاده قرارگرفته وازحرکتهای اینچنینی دگربار، جلوگیری شود.

برداشت خیلی ازصاحب نظران از حرکت اعتراضی مردم درحرم مطهر ؛ که منجربه ممانعت ازسخنرانی نوه حضرت امام (ره) شد ، شاید واکنشی جدی به این مطلب بود که این جایگاه به ایشان تعلق نداشته وآنچه که ازشعارهایشان نیز برمی آمد تاییدی براین موضوع است ، چرا که به جای سید حسن خمینی از سید حسن نصرالله به عنوان نواده معنوی ویادگار واقعی امام راحل یادکردند . بدین دلیل که سید حسن نصرالله را درمسیر افکار واهداف امام می دیدند وبه زعمشان سید حسن خمینی کاملا مطابق با این معیارها نبوده وبیشتر به خاطر نسبت خانوادگی ایشان با حضرت امام است که به عنوان یادگار امام مطرح شده اند؛ والبته این چیزی نسیت که حتی خود حضرت امام(ره) درتاریخ زندگی سیاسی شان بدان قائل بوده باشند واینگونه نسبتها را مورد توجه قرار دهند.

    با توجه به مطالب بالانتیجه ای که از این واکنش جدی مردم (به خاطر بعضی مواضع وسخنان وگرایشهای سید حسن خمینی در ماجراهای بعد ازانتخابات وحتی قبل از آن) می توان گرفت ؛ رهیافتی است برای رخدادهای آینده ، از این رو که درصورتی که چنین تریبونهایی بخواهد در اختیار افرادی قرار گیرد که شایستگی آن جایگاه را به زعم مردم ندارند همین واکنش را مجددا از خود نشان خواهند داد.

واین یعنی تخریب بیشتر وجهه عمومی وجایگاه اجتماعی آن فرد درجامعه ؛ که صدالبته هیچ رجل سیاسی به دنبال آن نیست.

   آقای هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجلس خبرگان رهبری، چندی قبل فرموده بودند که اگر لازم باشد باز هم به نماز جمعه می آیند وخطبه می خوانند. که این مطلب با واکنشهای مختلفی همراه شد ونشان داد که اگر این تریبون بعد از اتفاقهای فتنه اخیرومواضع نه چندان آگاهانه ودور اندیشانه ای  که ایشان داشتند مجددا توسط ایشان مورد استفاده قرار گیرد واکنش مردم نمازگزار ومومنینی که معمولا درنماز جمعه شرکت می کنند (نوعا همان مردمی هستند که در حرم مطهر حضور داشتند) دقیقا شبیه به آنچه که درحرم امام اتفاق افتاد خواهد بود وبا ملاحظاتی شاید هم بدتر باشد، والبته ایشان به خوبی واقفند که تکرار این ماجرا به نظام وایشان به هیچ عنوان نیست .

   با یک تحلیل جامعتر می توان اینگونه گفت که دراصل مردم عزا دار در حرم امام(ره) به درگفتند تا دیوار بشنود؛ یعنی آنجا که حتی صاحب عزا به خاطر دوری فکری وآرمانی وعملکردی اینقدردر حیطه فیزیکی وتریبون اختصاصی خود ناشناس وبیگانه می شود دیگرانی که اختصاصی برای استفاده از تریبون نماز جمعه نداشته اند چه اتفاقی برایشان می افتد؟ والبته از شخص سیاستمدار وکارکشته ای چون ایشان انتظارمی رود که این مطلب را به خوبی دریافت نموده باشند  و درس گرفتن از واقعه ای بدین عیانی برای این بزرگوار لازم، ونشنیدن کنایه مردم نیز قابل تامل جدی می باشد.

که از قدیم گفته اند:«چرا عاقل کندکاری که باز آرد پشیمانی»

آینده از آن کسی است که بتواند مطلوبیت ها و خواسته های خود را در ذهن و تفکر اعضاء و مخاطبانش باز تولید نماید. آینده ممکن برای هر گروهی آینده مطلوب است به شرط آنکه آن گروه بداند چه می خواهد و چه می تواند انجام بدهد. در واقع تصویر سازی آینده قبل از هر چیز مشوق ایفای کارکردها و نقش های موثر برای تحقق مطلوبیت ها است. آینده تسخیر نمی شود مگر با فعال سازی ذهن ها، بسیج اراده ها، مدیریت رفتارها و اجازه بروز خلاقیت و نوآوری در فرایند های پیش رو. در واقع می توان گفت طرح شعار ها و نامگذاری در ابتدای هر سال و آنهم توسط رهبر فرزانه انقلاب و سکان دار نظام اسلامی قبل از هر چیز نشانگر ترسیم مطلوبها و ایده آل های است که حرکت و بسیج عمومی را می طلبد.

همت در لغت به معنی قصد، اراده وعزم قوی آمده است و مضاعف نیز در لغت به معنی دو برابر و دوچندان می باشد.( فرهنگ عمید) بنابراین مراد از« همت مضاعف» عزم و اراده ی دوچندان و یا چند برابر در انجام کاری می باشد.. همچنین همت به صورت مرکب با صفاتی از قبیل عالی،بلند،قوی،بیشتر وشایسته بکار می رود که قدر و اندازه آن را در افراد و گروههای مختلف بازگو می کند.

همت و اراده قوی دارای دو جنبه است به طوری که در درج اول یک خصلت و ویژگی فردی است و یک ارزش فردی محسوب می شود و از فردی به فرد دیگر متفاوت است، آنگونه که در کلام امام اول حضرت علی(ع) آمده است « قدر الرجل علی قدر همته» یعنی ارزش هر فردی به همت اوست»(غررالحکم،488)

 و در کلام عطار نیشابوری آمده است « نقطه ملک جهانها همت است *** بال و پر مرغ جانها همت است»

جنبه دوم همت جمعی و گروهی بودن آن است و در برآیند کلی همت یک خصلت اجتماعی است که ظهور و بروز آن در جامعه و در تعامل با محیط اجتماعی و دیگران می باشد. در این رابطه از امام علی(ع) نقل شده است که« الفعل الجمیل ینبی عن علو الهمه» یعنی کردار زیبا از بلندی همت خبر می دهد. همچنین در فرازی دیگر می فرماید: شریف ترین همت ها نگهداری حق و حرمت ها و رعایت عهد و پیمان هاست.

به هر حال اگرچه داشتن همت بلند یا برجستگی فردی و خوی خوب و نیک می باشد اما آنچه که در فهم و کاربرد همت مهم و مراد است آثار اجتماعی، انسانی ومیزان فایده ای است که انسانهای بلند همت برای تعالی جامعه و تحقق اهداف و پیمانهای الهی و بشری دارند که اکثر انسانهای بزرگ و سرنوشت ساز تاریخ از این ویژگی اجتماعی برخوردار بوده و در راستای تحول و تکامل جامعه از آن بهره عملی برده اند. قطعا مراد رهبر عظیم الشان انقلاب از کاربرد همت مضاعف بیش از هر چیزی همت عالی داشتن در جامعه و برای جامعه است که اختصاصا به سابقه آن در دوران مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و پیشرفتهای سه دهه اخیر اشاره فرموده اندو همچنین آن را راهبردی کلیدی برای ورود به دهه چهارم می دانند.

کار در لغت به معنی شغل،عمل می باشد، همچنین از کار معانی چون پیشه ،صنعت، هنر، امر، ممارست نیز مستفاد می شود(فرهنگ معین) در عرف و به صورت عامیانه کار را همان فعالیت، تلاش و کوشش می گویند.

همچنین ازنظر اصطلاحی از کار تعاریف متفاوتی صورت گرفته است.

کار(work)؛ فعالیتی که بوسیله آن انسانها از طبیعت بهره می گیرند و بدین سان بقای خود را تامین می کنند(شایان مهر،1377 ،223)

کار ساده؛ عبارت از کاری که به اصطلاح مبری از هرگونه صفت کیفی است(همان، 227)

کار ارزشمند؛ کاری است که با عشق و شور انجام می شود(همان، 477)

در کل می توان گفت؛ کار هر نوع فعالیت مولد و سازنده ای می باشد که منجر به پاسخ به یک نیاز خاص می شود. ارزش واقعی کار زمانی است که یک فرد بتواند یک ارزش مصرفی خاص را تولید کند و یا اینکه به یک نیاز خاص پاسخ بدهد و یا برآوردن یک نیاز خاص نیروی کار فرد را طلب می کند، و کار مضاعف زمانی است که فرد بتواند با فعالیت خود نیازهای خاص بیشتر و بالاتری را برآورد کند.

کار در جامعه باید واجد صفت اجتماعی باشد وکار اجتماعی دارای دو جنبه است؛

یکی جنبه علمی که متضمن شناخت علمی مواد و پویش هاست که به اختراعات و اکتشافی که ابزارهای موجود تولید را بهبود می بخشد و ابزارهای جدیدی را بوجود می آورد.

»

اولین و مهم ترین اقدامی که در عصر مهدوی صورت می گیرد کلیه مرزها برداشته و تبعیضات برطرف و قراردادهای بیهوده و تحمیلی لغو و کلیه موانع تشکیل امت واحده ـ که شاخصه جامعه توحیدی است ـ از بین می رود. سازمان ملل و سازمان های بین المللی تغییر ماهیت می دهند زیرا دیگر صحبت از ملل و ملت ها نیست و اهداف و مقاصد مادی انگیزه فعالیت ها و برنامه ها نخواهد بود... براساس روایات اسلامی مهدی منتظر(عج ) ـ که همان موعود جهانی است ـ تمام مرزها را بر می دارد سراسر جهان را زیر پرچم گرد می آورد. حکومت او دارای یک پرچم یک قانون و یک دین است که همان پرچم پرافتخار اسلام و قوانین حیات بخش قرآن می باشد و در آن کلیه مردم دنیا با جان و دل آن را می پذیرند.

در نتیجه پیروزی نهایی مستضعفان بر مستکبران و تشکیل حکومت جهانی واحد محقق می شود. در چنین وضعیتی عدالت و صلح محور و اساس حاکمیت برزمین صلاح و تقوا اساس زندگی انسان ها قرار می گیرد.

مفاسد اخلاقی و اجتماعی فقر و بیکاری خیانت و آدم کشی جنگ و ناامنی از بین می رود زیرا انگیزه ها و ارزش های فاسد و منحرف از بین رفته و حاکمیت با قدرت و بدون سازش و تردید با ظالمین فاسدین کفار و منافقین برخورد و ریشه آنان را می کند.

« شیخ صدوق » در خصال از ابوفاخته روایت می کند که امام زین العابدین (ع ) فرمود :

« اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهه و جعل قلوبهم کزبر الحدید و جعل قوه الرجل منهم قوه اربعین رجل و یکونون حکام الارض و سنامها. »

زمانی که قائم ما قیام کند خداوند بیماری و سستی را از شیعیان ما برطرف می سازد و دل های آنان را هم چون پاره های آهن می کند و به هر مردی از آنها نیروی چهل مرد می دهد و آنها حکام زمین و روسای اجتماع خواهند بود . (? )

?) استقرار امنیت

آرامش و اطمینان فکری فردی و اجتماعی دو مقوله مهمی است که در واقع بخش عمده ای از زندگی انسان وابسته به آن می باشد. فلسفه تشکیل دولت استقرار امنیت و اجرای عدالت و برخورداری از معیشت و امکانات شایسته بوده است . امنیت نقش ویژه ای در موجودیت و تداوم جامعه و حکومت دارد. به عبارت دیگر امنیت اساس حکومت و حاکمیت و حیاتی ترین خواسته بشر است . لذا یکی از ملاک های مهم و معیار صلاحیت و توانایی دولت ها در تامین دو مقوله تعیین کننده و اساسی فوق می باشد و از این رو هیچ دولتی و به هیچ وجه کوچک ترین تساهل و یا وادادگی در این زمینه نمی تواند داشته باشد زیرا در چنین صورتی به سرعت از داخل و خارج مورد تهدید و در معرض سقوط قرار می گیرد.

متاسفانه در طول تاریخ بشر بیش از هر چیز امنیت فردی و اجتماعی او مورد تهدید قرار گرفته و به دنبال آن عدالت و تعادل زندگی انسان ازبین رفته است . معضلات زیست محیطی جنگ های منطقه ای و بین المللی توطئه ها و فتنه ها و بالاخره لشگرکشی هاو قتل و غارت ها که ریشه در عدم امنیت درونی عدم ایمان قلبی و نبود حکومت الهی دارند وضعیت تقریبا ثابت و مستمری بوده است .

« ... این دولت (مبنی بر عدالت ) امنیتی فراگیر و همه جانبه را به ارمغان می آورد : امنیت اعتقادی سیاسی اجتماعی اقتصادی خانوادگی و فردی در دولت او (مهدی « عج » ) توحید بر همه چیز و همه کس سایه می افکند و زمین و زمان به امنیت می رسد. از امام باقر(ع ) روایت شده است که فرمود :

« یقاتلون والله حتی یوحدالله ولایشرک به شیئا و تخرج العجوز الضعیفه من المشرق تریدالمغرب لاینهاها احد. »

می جنگند تا آن که (همه مردم ) خدا را به یگانگی بپذیرند و چیزی را با او شریک قرار ندهند و (چنان امنیتی برقرار شود که ) پیرزنی ناتوان از مشرق به مغرب رود و هیچ کس آزاری به او نرساند . (? )

ادامه مطلب...

? منبع: خبرگزاری - فارس - تاریخ شمسی نشر 24/09/1388 - به نقل از نشریه معارف- شماره68

واژه(eliteنخبه) در قرن هفدهم برای توصیف کالاهایی با مرغوبیت خاص به کار می‌رفت و بعدها کاربرد آن برای اشاره به گروه‌های اجتماعی برتر، مانند واحدهای ضربت نظامی یا مراتب عالی‌تر اشرافیت هم تعمیم یافت. درادامه برای اولین بار در قرن 19 بود که نخبه‌گرایی به عنوان یک مکتب فکری در علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی با اندیشه‌های اشخاصی چون: پاره تو و موسکا مطرح شد و به تدریج رواج پیدا کرد و امروزه نخبه‌ گرایی یکی از الگوهای رایج در جامعه شناسی سیاسی و از شاخصه‌های تاثیرگذار بر فرآیند تصمیم سازی و راهبردی در حکومت‌ها به شمار می‌آید.

این مفهوم با پیروزی انقلاب اسلامی و اصلاح ساختار حکومت و مشی سیاسی در معنای واقعی خود تفسیر شد و بکارگیری نخبگان در بیانات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله) مورد توجه واقع شد.

در سال 1385 به منظور تحقق بخشیدن به تأکید مقام معظم رهبری در "استفاده صحیح و مناسب از ظرفیت‌های علمی نخبگان در راستای توسعه همه جانبه کشور " و در اجرای ماده 4 اساسنامه بنیاد ملی نخبگان درباره "تعریف نخبه و احراز استعدادهای برتر و نخبگی افراد " آیین نامه احراز نخبگی با هدف منطقی کردن و تعریف شاخص‌های علمى، استانداردسازی معیارها و فرآیندهای شناسایی و معرفی نخبگان و استعدادهای برتر، تصویب شد. در ماده 2 این آیین نامه نخبه چنین تعریف می‌شود: "نخبه " به استناد ماده 4 اساسنامه بنیاد به فرد برجسته و کارآمدی اطلاق می‌شود که اثرگذاری وی در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگ سازی و مدیریت کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت، کارآفرینی و نبوغ فکری وی در راستای تولید و گسترش دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی کشور گردد.
ادامه مطلب...